میخواهم امشب با تو
تمام شب را پرسه بزنم
شاید دلم خواست مست بشم
و تا صبح غرق شوم در آغوشت
ولی…
عطر تنت زودتر از هر شرابی
من را مست میکند…!!!
میخواهم امشب با تو
تمام شب را پرسه بزنم
شاید دلم خواست مست بشم
و تا صبح غرق شوم در آغوشت
ولی…
عطر تنت زودتر از هر شرابی
من را مست میکند…!!!
زندگی شاید…
زیر آسمان آبی ترانه ای باشد به گناه آلوده…
ریسمانی باشد که مردی خود را از شاخه ای می اویزد…
افروختن سیگاری باشد،در فاصله ی رخوتناک دو هم آغوشی…
اندوه جان دادن خاطرات با تو بودن باشد….
بعضی وقتا هست که دوس داری کنارت باشه…
محکم بغلت کنه…
بذاره اشک بریزی راحت شی….
بعد آروم تو گوشت بگه: ” دیوونه من که باهاتم “
ساده دوستم داشته باش
خود را درگیر
پیچ وخم زندگی نکن
من تو را همین جور ساده
دوست می دارم…
خـــودکــشی کـــارِ آسونــیه. . . اگــه مــردی زنـــدگی کُـــن. . .
ســـیگارش را مــی گــذارد زیــر لبــش و مـــی گــوید:
آتـــیش داری؟!
جــواب مــیدم:
تــوی جــیــبــم کــه نــه. . .
تـــو”دلــــم“چـــرا. . .
بــه کــارت مــی آیــد؟؟؟
هنوز هم ، حوالی خواب های
شبانه ام پرسه میزنی
لعنتی !!
دیر وقت است ، آرام بگـــــــیر
بُگذار یک امشب را آسوده بخوابم……
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم...
هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم...
هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره...
هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره...
سر بروی شانه های مهربانت میگذارم
عقده ی دل میگشایم
گریه ی بی اختیارم
از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من که اورا دوست میدارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواهد
به برگ گل نوشتم من که اورا دوست میدارم
ولی افسوس او گل را به زلف کودکی آویخت تا اورا بخنداند
ببین غمگین،
ببین دلتنگ دیدارم...
ببین
خوابم نمی آید،
بیدارم...
نگفتم تا کنون، اما کنون بشنو:
تورا بیش از همه کس دوست میدارم
تعداد صفحات : 2
کـاش به خودمان قــول بدهیــم
وقتی عاشق شویــم که ” آماده ایم “
نــه وقتی کــه ” تنهــائیـم”